(48) شیران علم
سربداری بود ای دربدران پیشهی ما
سر ما میوهی ما غرقه به خون ریشهی ما
ما ز فرهاد پرآوازهتر استیم به عشق
زانکه بر فرق رقیبان بزند تیشهی ما
جوهر ماست چو شمشیر ز پولاد و ز خون
سنگ هم مینتواند شکند شیشهی ما
شیر میدان جدالیم نه شیران علم
حملهی ماست نه از باد ز اندیشهی ما
ما گسستیم چو زنجیر مذلّت از پای
کی تواند گذرد روبهی از بیشهی ما
محمّد مستقیمی - راهی
(47) زنجیر عدل
منعما ما را غم بود و نبود سیم نیست
کهنهدستاریست ما را و کم از دیهیم نیست
ملک درویشان و استغنای ایشان را ببین
یک گدا سرتاسر اقطار این اقلیم نیست
گر فراتر از گلیم ماست پای ما مرنج
عیب از ما نیست پا اندازهی جاجیم نیست
هر که نوشد زهر شیرین جفا فرهاد نیست
هر که را در آتش افکندند ابراهیم نیست
عاشقان را ننگ رسوایی بود نام نکو
در حریم بادهنوشان باده را تحریم نیست
زاهدا بر ناامیدانست خوف از رستخیز
در مقام لطف حق امّید هست و بیم نیست
پاکبازانیم پیش ما ز سازش دم مزن
مکتب ایثار را سازش به جز تسلیم نیست
پا به چشم ما گذار و بر لب جویی نشین
چشم همچون چشمهی ما کمتر از تسنیم نیست
راهیا زنجیر عدل کاخ کسری ملعبه است
قصر و دژ هر جا که میسازند بیدژخیم نیست
محمّد مستقیمی - راهی
(46) شهاب قبس
از عمر بجا ماندهی ما جز نفسی نیست
ما را بهجز از خویشگرایی قفسی نیست
خاموشی ما را به رضا معرفه کردند
فریاد نداریم که فریادرسی نیست
از بیکسی خویش ننالیم به هر کس
بیکس بود آن کس که ورا چون تو کسی نیست
صد قافله خاموش از این خانه گذشتند
ما خفته از آنیم که بانگ جرسی نیست
ما بادهکش و بادیهپیمای جهانیم
پرآبلهپاییم که ما را فرسی نیست
اندر همه عالم به جوی مینخرندش
آن را که چو من مال به قدر عدسی نیست
ای دلبر هرجایی ما پرده برافکن
جز لذّت دیدار تو ما را هوسی نیست
پشت در میخانه خماریم خدا را
یک دم بگشایید که تا صبح بسی نیست
این سامریانند که گوساله تراشند
موسای زمانیم و شهاب قبسی نیست
هر چند شکرریز بود نیشکر ما
افسوس شکرخانهی ما را مگسی نیست
بیوقفه ربایند ز دیوان ادیبان
راهی چه کنم ملک سخن را عسسی نیست
محمّد مستقیمی - راهی
(45) خوف و رجا
نیمی زعمر در رنج اندر عذاب نیمی
نیمی ز دل فسرده در التهاب نیمی
مصداق رطب و یابس این مردم دو دیده است
نیمی کویر سوزان همچون سحاب نیمی
خوف و رجا برابر در آسمان بختم
نیمیش ابر تیره در آفتاب نیمی
محروق آه سینه مغروق اشک دیده
سوزان در آتش دل نیمی در آب نیمی
در بوستان عمرم بانگ هزار مرده
فریاد بوم نیمی صوت غراب نیمی
اندر خراج این ملک سلطان غم به حیرت
آباد خانهی دل نیمی خراب نیمی
من در میان جمع و دل در میان خوبان
نیمی حضور مطلق اندر غیاب نیمی
ماییم و بیپناهی امّیدهای واهی
نیمی به باد حسرت اندر تراب نیمی
کی پاره پاره سازند این خرقه ریا را
سجّاده است نیمی رهن شراب نیمی
از رخوت و ز غفلت واماندهام ز طاعت
نیمی زمان پیری وقت شباب نیمی
یارب ز جرم راهی از هر دو نیمه بگذر
هنگام مرگ نیمی روز حساب نیمی
محمّد مستقیمی - راهی
(44) انگبین خامه
آسمان ملک ما را غرق در اختر نگر
مهر در افلاک دیدی در زمین هم درنگر
پور میر اولیا و پیر دیر لافتی
حیدر اندر دهر دیدی دهر در حیدر نگر
کشتی دریادلان را ناخدای باخدا
قلزم دنیای پرآشوب را لنگر نگر
دشمنان ملک و دین را نار هستیسوز بین
دوستان و یاوران را نار در مجمر نگر
دیدی اندر آتش نمرود ابراهیم را
از خلیل امروز بر نمرودیان آذر نگر
کوخ آباد از مرامش وز لهیب خشم او
طاق از کسری خراب و کاخ از قیصر نگر
آتش برق نگاهش خرمن اشرار سوخت
در شب یلدای ظلمت برق بین تندر نگر
حسن مردان خدا در جبههی او جلوهگر
میثم و عمّار بین سلمان نگر بوذر نگر
خلق نیکو فطرت والا تمنّا میکند
بهترین اعراض را در برترین جوهر نگر
حکمت اندر سر بود تاج بلند آزاده را
افسر بیفرق را بر فرق بیافسر نگر
عقدهها در سینهی مجروح عالم بیشمار
عقدهی دیرین زخم کهنه را نشتر نگر
هست مصداق اطیعواالله در دوران ما
هر که این باور ندارد دامنش راتر نگر
گر شب طولانی و تاریک دیدی در جهان
طالع خورشید عالمتاب از خاور نگر
جز خس و خاشاک اندر شورهزار ما نبود
سبزدشت ما کنون پر لاله و عبهر نگر
پر نمیزد در فضای ما به جز زاغ و زغن
بر سر ما از همای بخت بال و پر نگر
واندر آن آیینهی آدینههای ملک ما
تا ز قدقامت قیامت شد بپا محشر نگر
او ز پیش و خیل جانبازان عاشق در پیاش
لشگر ایثار دیدی میر این لشگر نگر
جلوهگر شد بار دیگر خندق و بدر و حنین
زادهی خیبرشکن در حملهی خیبر نگر
خون پاکان را به روی سبزه دیدی در زمین
لالهی حمرا فراز طارم اخضر نگر
داغدار لالههای پرپر این دشت خون
مادر غمدیده را با خواهر و همسر نگر
خون و آتش پاسدار آب و خاک ما بود
آب را خونابه دیدی خاک خاکستر نگر
ز آتشافروزی ناپاکان دگرگون شد زمین
رود کارون را ز خون اینک یم احمر نگر
ظلم فرعونی جهانی شد بیا در ملک ما
وادی ایمن ببین و موسیی دیگر نگر
آب حیوان در سبوی ماست سرگردان مشو
ظلمت تاریخ را از جهل اسکندر نگر
انقلاب ما نه تنها نهضت اسلامی است
حامی مستضعفین بر مسلمین رهبر نگر
دیدهی دنیای استضعاف بر آیین ماست
جلوهی دین محمّد مذهب جعفر نگر
در مرام قسط و عدل و داد راهی رام شد
انگبین خامهاش در کوزهی دفتر نگر
محمّد مستقیمی - راهی