(44) انگبین خامه
آسمان ملک ما را غرق در اختر نگر
مهر در افلاک دیدی در زمین هم درنگر
پور میر اولیا و پیر دیر لافتی
حیدر اندر دهر دیدی دهر در حیدر نگر
کشتی دریادلان را ناخدای باخدا
قلزم دنیای پرآشوب را لنگر نگر
دشمنان ملک و دین را نار هستیسوز بین
دوستان و یاوران را نار در مجمر نگر
دیدی اندر آتش نمرود ابراهیم را
از خلیل امروز بر نمرودیان آذر نگر
کوخ آباد از مرامش وز لهیب خشم او
طاق از کسری خراب و کاخ از قیصر نگر
آتش برق نگاهش خرمن اشرار سوخت
در شب یلدای ظلمت برق بین تندر نگر
حسن مردان خدا در جبههی او جلوهگر
میثم و عمّار بین سلمان نگر بوذر نگر
خلق نیکو فطرت والا تمنّا میکند
بهترین اعراض را در برترین جوهر نگر
حکمت اندر سر بود تاج بلند آزاده را
افسر بیفرق را بر فرق بیافسر نگر
عقدهها در سینهی مجروح عالم بیشمار
عقدهی دیرین زخم کهنه را نشتر نگر
هست مصداق اطیعواالله در دوران ما
هر که این باور ندارد دامنش راتر نگر
گر شب طولانی و تاریک دیدی در جهان
طالع خورشید عالمتاب از خاور نگر
جز خس و خاشاک اندر شورهزار ما نبود
سبزدشت ما کنون پر لاله و عبهر نگر
پر نمیزد در فضای ما به جز زاغ و زغن
بر سر ما از همای بخت بال و پر نگر
واندر آن آیینهی آدینههای ملک ما
تا ز قدقامت قیامت شد بپا محشر نگر
او ز پیش و خیل جانبازان عاشق در پیاش
لشگر ایثار دیدی میر این لشگر نگر
جلوهگر شد بار دیگر خندق و بدر و حنین
زادهی خیبرشکن در حملهی خیبر نگر
خون پاکان را به روی سبزه دیدی در زمین
لالهی حمرا فراز طارم اخضر نگر
داغدار لالههای پرپر این دشت خون
مادر غمدیده را با خواهر و همسر نگر
خون و آتش پاسدار آب و خاک ما بود
آب را خونابه دیدی خاک خاکستر نگر
ز آتشافروزی ناپاکان دگرگون شد زمین
رود کارون را ز خون اینک یم احمر نگر
ظلم فرعونی جهانی شد بیا در ملک ما
وادی ایمن ببین و موسیی دیگر نگر
آب حیوان در سبوی ماست سرگردان مشو
ظلمت تاریخ را از جهل اسکندر نگر
انقلاب ما نه تنها نهضت اسلامی است
حامی مستضعفین بر مسلمین رهبر نگر
دیدهی دنیای استضعاف بر آیین ماست
جلوهی دین محمّد مذهب جعفر نگر
در مرام قسط و عدل و داد راهی رام شد
انگبین خامهاش در کوزهی دفتر نگر
محمّد مستقیمی - راهی