(48) شیران علم
سربداری بود ای دربدران پیشهی ما
سر ما میوهی ما غرقه به خون ریشهی ما
ما ز فرهاد پرآوازهتر استیم به عشق
زانکه بر فرق رقیبان بزند تیشهی ما
جوهر ماست چو شمشیر ز پولاد و ز خون
سنگ هم مینتواند شکند شیشهی ما
شیر میدان جدالیم نه شیران علم
حملهی ماست نه از باد ز اندیشهی ما
ما گسستیم چو زنجیر مذلّت از پای
کی تواند گذرد روبهی از بیشهی ما
محمّد مستقیمی - راهی