*92* اسارت دلبستگی
بیار آینه قرآن سر سفر دارم
هزار خاطر رنجیده از حضر دارم
بزن در آتش غیرت سپند درد مرا
که داغ بزدلی از زخم صد نظر دارم
ببند توشهی راه مرا به زاد امید
که نیّت گذر از ورطهی خطر دارم
بکن حمایل دوشم کمان سخت دعا
که تیز آه خود از ترکش سحر دارم
ز سنگ سخت حوادث هراس کی دارد؟
کلاه خود جنونی کح من به سر دارم دارم
رکاب شوق به رهوار عشق خواهم زد
کنون که جوشن خودباوری به بر دارم
کرامتی ز حضور مراد منتظر است
ارادتی که به موعود منتظر دارم
درون سینهی تاریخ قرنهای سیاه
هزار خشم به میراث از پدر دارم
شب سیاه ستم را به شعله میدوزم
ز برق خنجر همّت که بر کمر دارم
به گردنم مفشارید طوق دست وداع
که از اسارت دلبستگی حذر دارم
بزن حماسهی سرخ مرا رقم راهی!
که انتظار رسالت از این هنر دارم
محمّد مستقیمی - راهی