*361* بیم
من نمیترسم
اگر صبح دروغ بگوید
درد، در شبنالهی بیمار بماند
سنگ، شیشههای پنجره را بشکند
و کلاغ نپرد
میترسم
صبح
درد
سنگ
کلاغ
در واژهها گم شوند
محمّد مستقیمی – راهی