*403* در سوگ مادرم
مادرم که پرواز کرد احساس کردم برای همیشه در لانه زمینگیر شدم
تلفن زنگ زد در آن سوی سیم
خبری ساده بود مادر مرد!
پسری بر زمین نشست و شکست
از درختی سترگ شاخهی ترد
پسری دلشکسته، مادر را
برد و با دست خود به خاک سپرد
در همه عمر خود همین یک بار
رفت و فرزند خویش را آزرد
دست خالی نرفت مادر من
عشق را بقچه بست و با خود برد
محمّد مستقیمی – راهی