*412* از حاشیه تا متن
من از حاشیه میگریم
حاشیهای بیمتن
متنی میانتهی
که با زرورقی ضخیم پوشیدهست
و میتوان دید آنچه را که نیست
و میتوان برندهی پوچی بود
من از حاشیه میآیم
و ترس از تهی شدن
مرا در انتهای حاشیهی رنگین
به رکود کشانده است
و میتوان گندید
در کنار حاشیه
چون آب در مرداب
و شما هم در انتهای حاشیه رنگین
به رکود نشستهاید
آی رکودزدگان!
میتوان پارو زد
مرداب حاشیهها را
اینک از حاشیه بگریزید
در ماورای پوچ
معبد وهمی را باید ویرانکردن
و به ویرانه نشستن آزاد
محمد مستقیمی - راهی