*439* خانهی بهار
روز خوبی بود
رفتم رفتم تا خانهی بهار
لالهها همه با هم به من شببخیر گفتند
چشمانم دروغ میگفتند
که آفتاب دمیده است
محمد مستقیمی - راهی