*462* شمارش معکوس
نکند این شمارش معکوس
نفسهای زادگاه من است
که در ماراتون ماندن
به شماره افتاده است
و میکوشد تا قهرمان بماند
نکند این شمارش معکوس
ضربانهای قلب زادگاه من است
که در مبارزه با مرگ
به تپش افتاده است
و میکوشد تا زنده بماند
###
نه
این شمارش معکوس
شمارش پرتاب سفینهایست
که مرا میبرد
به زادگاهم
تا اهدا کنم
خونی را
که در رگهایم به ودیعت نهاده است
سالها پیش
برای روز مباد!
نه
این شمارش معکوس
شمارش پرتاب سفینهایست
که مرا میبرد
به زادگاهم
تا کف بزنم
دویدنش را
و به شادمانی برخیزم
قهرمانیش را
محمد مستقیمی – راهی