*463* راهیان
(آخرین ویرایش)
عاشقان ایستاده میمیرند
عاشقان ایستاده میمیرند
جان به کف برنهاده میمیرند
سینهسرخان در این تب هجرت
بیگمان پرگشاده میمیرند
در وسیع سپید آزادی
آهوان بیقلاده میمیرند
عارفان حرای حرّیّت
بر مراد اراده میمیرند
عهد محراب با علی دارند
خونچکان از چکاده میمیرند
چه شتابان به رجعت سرخند
که تو گویی نزاده میمیرند
غمسواران سواره میمانند
مستمندان پیاده میمیرند
نورجویان هماره در سفرند
راهیان روی جاده میمیرند
نه نه تنها بر آستانه دوست
بر زمین اوفتاده میمیرند
اشتیاق وصال را نازم
که در آن جان نداده میمیرند
روز میلاد و مرگ یکسانند
ساده زادند و ساده میمیرند
در صف انتظار تا به ابد
عاشقان ایستاده میمیرند
محمد مستقیمی – راهی