*517* گیر
ماههاست که میآید
هرروز
تنها
و مینشیند روی من
در این گوشه ی دنج پارک
و مرور میکند
آن روز را
که با او آمد
امروز
بیش از آمدنش
گیر دادم آنقدر
به زنجیر موتور سیکلت
تا آن مزاحم
برای رهایی مرکبش
شکست
نیمه خالی مرا...
محمد مستقیمی – راهی