-
*220* یاس و لاله
دوشنبه 12 آبان 1393 16:20
*220* یاس و لاله باز امشب نالهام سر میزند شعله در برج کبوتر میزند ناله نی گلهای ریواس من است گوشهای از شور احساس من است باغ من گلخانهای از یاسهاست هر گلی جز یاس سهم داسهاست چند روزی باغ داغ لاله بود لاله بود ژاله بود و ناله بود باغ باغ لاله بود و سک نداشت لحظهای اندیشهی...
-
*219* خانه در آبشار
یکشنبه 11 آبان 1393 16:19
*219* خانه در آبشار همدمی میگسار میخواهم بادهای بیبهار میخواهم تا سر از راز عشق بردارم منبری پای دار میخواهم تا نیفتم به جرگهی شب و روز یوز ابلقشکار میخواهم نغمهام را سر شکفتن نیست اهل ذوقم بهار میخواهم برگ خشکیده از هجوم خزان شعلهرنگم شرار میخواهم اوجها دیدهام حضیضآلود...
-
*218* مرگ میراب
شنبه 10 آبان 1393 16:17
*218* مرگ میراب فصل فصل دل من آبسال غم و درد فصل پژمردن گل سال کوچیدن مرد سال کشت گل ماتم سال خرمنهای اندوه برگ غربت قد یک دشت بار اندوه قد یک کوه موسم مرگ درخت خواهش تیز تبر آخرین قطرهی آب حرف پایان خبر سال آفتهای رنگین سال بیحاصلی من شده همسایهی غربت کومهی ساحلی...
-
*217* آن نستوه
جمعه 9 آبان 1393 16:16
*217* آن نستوه هنوز میآید نستوه با دوچرخهی خاطرات من با خرجینی از نور بر ترک تاریکی و همراه میشود با خستگی صندلی در یکرنگی کلاس و پرواز میدهد لبخندهاش را در فضای جسارت نوجوانیام "او" میزبان غوغای من است بر سفرهی صبر بوی شرم است که فریاد میزند وای! وای! وای بر تو! هنوز...
-
*216* دست دعا
پنجشنبه 8 آبان 1393 16:15
*216* دست دعا سحرگهان که ره روزن اثر باز است بگیر دست دعا را در سحر باز است محمّد مستقیمی - راهی
-
*215* بهار
پنجشنبه 8 آبان 1393 16:14
*215* بهار بهار را به تماشا نشستهای برخیز نسیم از طرف کوی یار میآید هزار دامن گل را به دست باد رها کن خیال پنجره را باز کن به دست سحر بهار را به سرود زمان پذیرا شو نگاه پنجره را در زلال رود بشوی که خواب پنجره در زمهریر میمیرد بهار را به تماشا نشستهای برخیز که کاروان گل از راه میرسد...
-
*214* اشک شوق
چهارشنبه 7 آبان 1393 16:13
*214* اشک شوق مکّه در شوق یک ولادت بود کعبه آبستن ولایت بود بعد عمری صفا پدر شده بود مروه یک بار بارور شده بئد آسمان روی گونههای سپید اشک شوق از ستاره میبارید همه جا بوی عید میآمد آری آری امید میآمد کعبه پیغام آشنایی داشت مژدههای خوش رهایی داشت قاصد کوی عدل میآمد همه جا بوی عدل...
-
*213* طاقدیس تبسّم
سهشنبه 6 آبان 1393 16:09
*213* طاقدیس تبسّم آسمان چشمان که بر خورشید آذین بستهاند سایهای از شرمساری گرد پروین بستهاند چشم آبی مو طلایی گونه گلگون رخ سپید سرو را آرایهای از تاج رنگین بستهاند تا قناریهای ذوقم را سر شوق آورند دستههای ارغوان و ناز و نسرین بستهاند باغ خوبان است دیدن سهل و گلچیدن محال گرد این...
-
*212* کچل
دوشنبه 5 آبان 1393 16:07
*212* کچل در فضای گرفتهی اتوبوس کچلی شد کنار بنده مقیم ننشسته کلاه را برداشت قلت ایّاک من شرار جهیم محمّد مستقیمی - راهی
-
*211* سروش خوش نوا
یکشنبه 4 آبان 1393 15:52
*211* سروش خوش نوا سروش خوش نوا جای تو خالی صدای آشنا جای تو خالی خروش سینهها جای تو خالی کجا رفتی؟ کجا؟ جای تو خالی بهاران بود ما را بهمن ای گل! ز باغ ما کشیدی دامن ای گل! شدی با لالهها در گلشن ای گل! گل مهر و وفا جای تو خالی پس از تو دردمند بیطبیبیم از آن عیسی دمیها بینصیبیم...
-
*210* گور چاووش
شنبه 3 آبان 1393 15:51
*210* گور چاووش شهابی درخشید و خاموش شد شب نقرهپوشم سیهپوش شد چراغی که افروختیمش به عشق به دمسردی عقل خاموش شد ز نیرنگ سودابه کاشانهام گلآذین خون سیاووش شد رسا بود فریاد دیوارها به رنگی ز نیرنگ خاموش شد همه مشت بود و ستمسوز بود همه پشت گشت و همه دوش شد دگر حاصلی نیست فریاد را...
-
*209* قیرآلود
جمعه 2 آبان 1393 15:50
*209* قیرآلود امروز نفت امارات شصت سنت ترقّی کرد رهگذری به من گفت: "شلوارت نزدیک باسن قیرآلود است" محمّد مستقیمی - راهی
-
*208* تنهایی
پنجشنبه 1 آبان 1393 15:49
*208* تنهایی نمیفروشم حتّی عوض نمیکنم به هیچ و با هیچ تنهاییم رات محمّد مستقیمی - راهی
-
*207* دمشق
چهارشنبه 30 مهر 1393 15:47
*207* دمشق در دمشق دخترکی با اشاره پرسید ساعت چند است؟ و من با هیچ زبانی نتوانستم به او بفهمانم و زمان همچنان نامفهوم میگذشت محمّد مستقیمی - راهی
-
*206* اوشین
سهشنبه 29 مهر 1393 15:46
*206* اوشین در شهر اپیدمی «اوشین» غوغا میکرد در خیابان من بودم و سگهای ولگرد یادم باشد خود را واکسینه کنم محمّد مستقیمی - راهی
-
*205* من و تو
دوشنبه 28 مهر 1393 15:45
*205* من و تو من و تو همراه بودیم در کوری راهها در هراس تاریکی بر بام شبها در هم آمیخته بودیم رؤیاهامان را و قسمت کرده بودیم آرزوها را و «او» همیشه خوابمان را میآشفت و آرزوهایمان را میدزدید محمّد مستقیمی - راهی
-
کاریکلماتور 32
دوشنبه 28 مهر 1393 13:22
-
*204* سکوت
یکشنبه 27 مهر 1393 15:44
*204* سکوت مینشینم پای دیوار سکوت تا شوم مدفون در آوار سکوت سخت سنگین است بر دوش خیال سربرنگ شاعرآزار سکوت عنکبوت وهم در کاخ سخن نرم نرمک میتند تار سکوت میسرایم نغمههای خامشی شعر میخوانم به تالار سکوت گاه شور و گوشهی ماهور شوق میزنم مضراب بر تار سکوت در میان درّهی فریادها گرم...
-
*203* سبزهی اقبال
یکشنبه 27 مهر 1393 15:42
*203* سبزهی اقبال بیا که عاطفهها را به هم گره بزنیم به فصل فاصلهها دم به دم گره بزنیم بیا که حجم نمور سراب فاصله را به جرعهای ز صفا بر عدم گره بزنیم به تار الفت بگسسته بارها این بار بیا برای خدا با قسم گره بزنیم به در نمیرود از سیزده نحوست بخت مگر به سبزهی اقبال هم گره...
-
*202* رقص چوب
شنبه 26 مهر 1393 15:41
*202* رقص چوب من از عشق آن خوب را دوست دارم من آن خوب محبوب را دوست دارم دل خوب خود را شپردم به خوبان تو خوبی که من خوب را دوست دارم تو مضمون پنهان در ایهام شعری مضامین محجوب را دوست دارم من از پشت یک آسمان خشکسالی نم خاک مرطوب را دوست دارم من از نسل توفان و همزاد موجم...
-
*201* مرگ بهترین بابا
جمعه 25 مهر 1393 15:40
*201* مرگ بهترین بابا بیا تا در دل شبها بگرییم ز هجر آن سحرسیما بگرییم از این غم عالمی بیپرده نالد چرا در گوشهای تنها بگرییم از این ماتم قیامت خاست امروز سزاوار است تا فردا بگرییم ز خود این چشم داریم از سر سوز که تا داریم چشمی ما بگرییم بیایید ای یتیمان! ای عزیزان! به مرگ بهترین بابا...
-
*200* مرگ آفتاب
پنجشنبه 24 مهر 1393 11:02
*200* مرگ آفتاب امروز ترانه آه رنگ است دیگر غزلم سیاهرنگ است تا شعر فراق میسرایم خاکستری است سبزهایم شعرتر عاشقانه افسرد لبخند گل ترانه افسرد از چشم ترانه اشک ریزد از نای قصیده ناله خیزد دیگر گل اشتیاق پژمرد طبع من از این فراق پژمرد دیگر گل آفتاب خشکید در چشم زمانه آب خشکید امروز فلک...
-
*146* رشک گل هر باغ
چهارشنبه 23 مهر 1393 09:53
*146* رشک گل هر باغ در سوگ خواهرزادهی شهیدم بهنام قوامزاده خواهرا خاکم به سر بهنام رفت غنچهی نشکفتهات ناکام رفت بود تنها مونس تنهاییت عندلیب گلشن شیداییت شمع بزم آشناییها فسرد زیست همچون سرو و همچون سرو مرد یوسفی داری به چاه کینهها لالهای در گلشن آیینهها سالها با فقر و غربت...
-
*145* تندیس پاک عصمت
سهشنبه 22 مهر 1393 09:52
*145* تندیس پاک عصمت درد و دریغ مادر خوب ما با مرگ خویش خاطر ما آزرد شمع فروغ زندگیش افسوس از تندباد داغ پسر افسرد گنج عظیم مهر و محبّت رفت تندیس پاک عصمت و ایمان مرد محمّد مستقیمی - راهی
-
*144* آه بصیر
دوشنبه 21 مهر 1393 09:51
*144* آه بصیر اشک در چشمهی غزل خوشید کودک طبع من سیه پوشید شب غم نغمهی خراب گرفت چنگ از دست آفتاب گرفت چتر خورشید سایهی غم زد روز ما را کسوف ماتم زد مرد میرفت و کوچه باقی بود یاد کوچه پر از اقاقی بود مه اندوه شرجی غم ریخت ابر هجران به شهر ماتم ریخت اصفهان غرق بیقراری شد اشک یک...
-
*143* دلیل باز خورشید
دوشنبه 21 مهر 1393 09:50
*143* دلیل باز خورشید آغاز شد بشکفتن از آغاز خورشید گل خوشه خوشه سرزد از اعجاز خورشید خورشید گرما روشنا پاشید بر خاک شد زندگی آغاز با آغاز خورشید ذرّات عالم پایکوبیدند از شور تا از حجاز آمد نوای ساز خورشید شبباوران در ابر پیچیدندش از کین تا کس نبیند چهرهی طنّاز خورشید در تنگهی بینایی کوران نگنجید...
-
*142*ترک هستی
یکشنبه 20 مهر 1393 09:49
*142*ترک هستی در سوگ رهی معیری بر مزار رهی: ز مرگت قلب در جوش و خروش است بجوشد خون در این رگهای باریک «رهی» از رنج این دنیا رهیدی چه خوش حفتی به گور تنگ و تاریک تو رفتی از میان جمع و یادت به خاطرها بماند پاک و جاوید چه جان هایی که در سوکت عزادار چه خونهایی که از چشمان تراوید از این دنیا چه شد آخر نصیبت به جز اندوه و...
-
*142*ترک هستی
یکشنبه 20 مهر 1393 09:49
*142*ترک هستی در سوگ رهی معیری بر مزار رهی: ز مرگت قلب در جوش و خروش است بجوشد خون در این رگهای باریک «رهی» از رنج این دنیا رهیدی چه خوش حفتی به گور تنگ و تاریک تو رفتی از میان جمع و یادت به خاطرها بماند پاک و جاوید چه جان هایی که در سوکت عزادار چه خونهایی که از چشمان تراوید از این دنیا چه شد آخر نصیبت به جز اندوه و...
-
*141*چینی تنهایی
شنبه 19 مهر 1393 09:47
*141*چینی تنهایی به سهراب سپهری هلا ای نشهی تنهایی من! دوای درد بیپروایی من درون سایهروشن لب گشودی به لبخندی مرا از من ربودی میان نغمهی سبز شکفتن هزاران نغمه داریم از نگفتن میان خوشه و خورشید بودن نهیب داسها را آزمودن برای راحت خود خیمه بودن انار رمز دلها را گشودن مرا در آبسالی...
-
*140* حیدربابا
جمعه 18 مهر 1393 09:45
*140* حیدربابا در سوگ شهریار حیدربابا چگونه بگویم؟ این آخرین خبر دردناک را ترسم که تندر خشمت این بار شمشیرهای آختهاش را بر فرق روزگار فرود آرد ترسم که نهرهای خروشانت طغیان کنند و بشکنند تماشای دخترانت را میترسم از شوکت قبیلهی تو آن گه که نام "او" از رقص مهربان زبانها در یاد...