*401* کویر حاصلخیز
(سپاس «راهی» از «کویر» به خاطر سرودن شعر چوپانان)
کویر! بر تو درودی، درود جاویدن
سرودهای تو چکامه برای چوپانان
ستودهای تو در آن شعر زادبوم مرا
در این قصیده سپاس آورم تو را به از آن
سپاس گویمت از جان چنان که در خور توست
سپاس آورمت بر شمار ریگ روان
علاقهی تو بر این سرزمین زبانزد بود
نبود الفت پنهان تو به کس پنهان
تو آسمان کویری، تو پر ستارهترین
بمان هماره چنان آسمان، بمان رخشان
کلام نرم تو گسترده مخملین بستر
نگاه گرم تو آغوش میگشایدمان
هزار حکمتِ پوشیده در لفافهی شعر
هزار نغمهی بیپرده، نکتهی عریان
نوای شعر تو موسیقی نشاطانگیز
پیام شعر تو پندِ نشسته در اذهان
زبان مادری ما ز شعر تو جاوید
و نامهی پدران از تو گشت جاویدان
حکیم توس اگر کرده پارسی زنده
ز توست زنده کنون گویش انارستان
اگر مسیح به دم جان به مرده میبخشد
تو با دمیدن، ویرانه سازی آبادان
اگر کویر به توفان کند نهان در خاک
تو آن کویر نه، چون خاک روبی از ویران
اگر کویر نمکزار گسترد هر سو
ز شورگستریت شهر گشته شورستان
کویر از آیش شعر تو گشت حاصلخیز
جهان ز ورد کلام تو گشت گلباران
نه زاده است و نه زاید چنان تو مام کویر
چنان تو هیچ نپرورده است در دامان
اگر سپاس تو گویم به صد هزاران بیت
اگر درود تو را آورم به صد دیوان
شده رهین تو «راهی» و خوب میداند
یک از هزار سپاس تو داشتن نتوان
آبان ۱۳۹۰ – اصفهان
محمد مستقیمی - راهی