راهی (آثار راهی چوپانانی)
راهی (آثار راهی چوپانانی)

راهی (آثار راهی چوپانانی)

(37) دزد بی‌فرهنگ

(37) دزد بی‌فرهنگ

طفل‌ گردون‌ سخت‌ بر دیوانگیمان‌ سنگ‌ زد

در فریب‌ ما جهان‌ خود را به‌ آب‌ و رنگ‌ زد

ما ریای‌ خویش‌ را با بوریا پوشانده‌ایم‌

چامه‌ی‌ تقوا چه‌ زیبا خیمه‌ بر نیرنگ‌ زد

زهد ما را کفر بی‌دینان‌ چه‌ غارت‌ کرد و رفت‌

فرّ و هنگی‌ داشتیم‌ آن‌ دزد بی‌فرهنگ‌ زد

سوگ‌ در سور آورد خنیاگر گردون‌ دون‌

زخم‌ها بر جان‌ ما و زخمه‌ها بر چنگ‌ زد

با که‌ گویم‌ درد این‌ بیگانگی‌ کز بهر نام‌

همنوای‌ ما لوای‌ ما به‌ بام‌ ننگ‌ زد

هر کجا دردی‌ فراهم‌ بود درد ما فزود

سنگ‌ محنت‌ لنگر گردون‌ به‌ پای‌ لنگ‌ زد

ما حدیث‌ خویشتن‌ با کوه‌ و صحرا کرده‌ایم‌

بر جبین‌ کوه‌ و صحرا درد ما آژنگ‌ زد

قصّه‌ی‌ پرغصّه‌ی‌ ما سخت‌ عالم‌گیر شد

خون‌ به‌ جیحون‌ نیل‌ اندر نیل‌ شب‌ در گنگ‌ زد

راهی‌ از قول‌ و غزل‌ بر صفحه‌ی‌ دل‌ها زند

نقش‌ دردی‌ را که‌ مانی‌ بر دل‌ ارژنگ‌ زد

محمّد مستقیمی - راهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد