(46) شهاب قبس
از عمر بجا ماندهی ما جز نفسی نیست
ما را بهجز از خویشگرایی قفسی نیست
خاموشی ما را به رضا معرفه کردند
فریاد نداریم که فریادرسی نیست
از بیکسی خویش ننالیم به هر کس
بیکس بود آن کس که ورا چون تو کسی نیست
صد قافله خاموش از این خانه گذشتند
ما خفته از آنیم که بانگ جرسی نیست
ما بادهکش و بادیهپیمای جهانیم
پرآبلهپاییم که ما را فرسی نیست
اندر همه عالم به جوی مینخرندش
آن را که چو من مال به قدر عدسی نیست
ای دلبر هرجایی ما پرده برافکن
جز لذّت دیدار تو ما را هوسی نیست
پشت در میخانه خماریم خدا را
یک دم بگشایید که تا صبح بسی نیست
این سامریانند که گوساله تراشند
موسای زمانیم و شهاب قبسی نیست
هر چند شکرریز بود نیشکر ما
افسوس شکرخانهی ما را مگسی نیست
بیوقفه ربایند ز دیوان ادیبان
راهی چه کنم ملک سخن را عسسی نیست
محمّد مستقیمی - راهی