*70* جای پای قلم
ز چشمه چشمهی خونت پیام میروید
به دشت دشت پیامت سلام میروید
چه کردهای که به رغم طبیعت آتش
ز داغ شعلهی عشقت دوام میروید
مگر ز دودهی نور و سلالهی سحری
که مهر طالع صبحت ز بام میروید
تو دردنوش الستی که از لب لعلت
هزار نشئهی گلگون به جام میروید
تو ریزهخوار حسینی و طفل مکتب خون
که از سیاهی مشقت امام میروید
لبی که مهر سکوتش به کربلا بزنند
هزار غنچهی حرفش به شام میروید
تو غزّت شب قدری و حرمت رمضان
که بر هلال لبت صد صیام میروید
شگفت دانه تو هستی به مزرع ایثار
که با به خاک فتادن مدام میروید
بر آن زمین که قد قامتت قعود نمود
هماره تا به قیامت قیام میروید
ز بعد بارش خون تو در کویر نفاق
به شاخ حبل خدا اعتصام میروید
ز اشک سوختهدل مادرت که دامنهاست
به دشت سینه گل انتقام میروید
به لالهزار مزارت اگر خموشی هست
ز سنگ سنگ سکوتش کلام میروید
تو را که نیست قدم راهیا! قلم بردار
که جای پای قلم عزم گام میروید
محمّد مستقیمی - راهی