*76*لنگر آرامش
در خزان دلبریدنها چه توفان کردهای
جنگل دلبستگی را سخت عریان کردهای
یوسف تن را شرف بخشیدی از زندان خاک
صد زلیخای هوس را پاکدامان کردهای
رشتهی سخت علایق را گسستی در زمین
کور چشم سوزن عیسی به کیهان کردهای
خیل اسماعیلهای آرزو را یک به یک
در منای وسعت ایثار قربان کردهای
باز روحت کهکشان جولان شد و عرشآشیان
تا قفس را در هوای دوست ویران کردهای
ژالهآسا پشت کردی بر جهان آب و رنگ
زین سبب جا در حریم مهر تابان کردهای
ارمغان آوردهای فانوس عشق از شهر نور
کوچههای ظلمت دل را چراغان کردهای
از دهان تاول فرسنگها پای طلب
خارزار راه مطلب را گلافشان کردهای
تاجداران را ز تخت کبر کردی سرنگون
با نگین خون تو کار صد سلیمان کردهای
قرنها تاریخ تاریک و سیاهم را کنون
با چراغ لالههایت نورباران کردهای
کشتی ایمان ما را لنگر آرامشی
در شب گرداب حیرت کار سکّان کردهای
چامهی شورآفرینی در سر شوریدگان
شعر راهی را ز وصف خود نمکدان کردهای
محمّد مستقیمی - راهی