راهی (آثار راهی چوپانانی)
راهی (آثار راهی چوپانانی)

راهی (آثار راهی چوپانانی)

*89* ترانه‌ی‌ دعوت‌

*89* ترانه‌ی‌ دعوت‌

تو را که‌ منتظران‌ از مناره‌ می‌خوانند

به‌ سبحه‌ سبحه‌ فزون‌ از شماره‌ می‌خوانند

به‌ گاه‌ شام‌ غریبی‌ و صبح‌ تنهایی‌

به‌ هر زمان‌ و مکان‌ باره‌ باره‌ می‌خوانند

چراغ‌ دیده‌ به‌ راهت‌ هماره‌ می‌سوزند

تو را چو مهر به‌ دشت‌ ستاره‌ می‌خوانند

شکسته‌ کشتی‌ گرداب‌ حیرتند همه‌

تو را چو نوح‌ نجات‌ از کناره‌ می‌خوانند

قلم‌ شکسته‌ تو را در کنایه‌ می‌جویند

به‌ شعر بسته‌ی‌ در استعاره‌ می‌خوانند

ز پا فتاده‌ به‌ دست‌ دعات‌ می‌طلبند

زبان‌ بریده‌ تو را با اشاره‌ می‌خوانند

به‌ آب‌ و آینه‌ گه‌ می‌دهند سوگندت‌

گه‌ از ورق ورق شصت‌ پاره‌ می‌خوانند

به‌ میهمانی‌ آیینه‌ در سراچه‌ی‌ چشم‌

تو را به‌ وسعت‌ باغ‌ نظاره‌ می‌خوانند

به‌ جشن‌ آتش‌ و خون‌ در پگاه‌ پیروزی‌

ز سینه‌سوز دل‌ پر شراره‌ می‌خوانند

نه‌ آنکه‌ گاه‌ نیاز از تو خاطر آرایند

تو را ز کودکی‌ از گاهواره‌ می‌خوانند

لب‌ از ترانه‌ی‌ دعوت‌ دمی‌ نمی‌بندند

سرود آمدنت‌ را هماره‌ می‌خوانند

به‌ جان‌نثاری‌ راه‌ تو باره‌ زین‌ کردند

به‌ رهبری‌ سپاهت‌ سواره‌ می‌خوانند

بیا که‌ راهی‌ قدسند عاشقان‌ ولا

بیابیا که‌ تو را بهر چاره‌ می‌خوانند

محمّد مستقیمی - راهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد