*114* یلدا
(تولّد من یلدای 1330)
بخت سیه رقم زد میلاد من به یلدا
تا شمعسان بسوزم در انجمن به یلدا
تا دم پدر گفت:"خاموش مرغک من!"
در استعاره باید گویی سخن به یلدا
دی بود و دیر پایید شاخ ترانه خشکید
بیبرگ و بار باشد باغ و چمن به یلدا
چشم طرب چه داری از نغمهی حزینم
من در قفس ندیدم غیر از محن به یلدا
شب برمهی گلوی مرغان خوشنوا بود
جغد است همنوای زاغ و زغن به یلدا
شب بود و وحشت و بیم فریاد شوم دژخیم
با آن همه ندادم یک لحظه تن به یلدا
راهی نور بودم آیینه میسرودم
خورشید مینمودم بر مرد و زن به یلدا
محمّد مستقیمی - راهی