*121* هزاردستان پرید
پرندهای از کویر به دشت باران پرید
گشادهبالی اسیر ز بند زندان پرید
چکاوک عشق بود ترانهی جان سرود
بال شقایق گشود به اوج عرفان پرید
چراغ ارشاد شد گلوی فریاد شد
ناوک پولاد شد به قلب شیطان پرید
به شمع، فانوس بود به باغ، طاووس بود
به شعله، ققنوس بود به بزم توفان پرید
مرغ سخنسنج عشق ماحصل رنج عشق
تکگهر گنج عشق ز کنج ویران پرید
به طور عشق و وفا تجلّی مهر شد
به بام وحی و ولا به بال قرآن پرید
کبوتر وحشی سپید آزادگی
ز چاه تن پر کشید به برج کیوان پرید
هزار آغوش، عشق هزار لبخند، مهر
هزار افسانه با هزاردستان پرید
محمّد مستقیمی - راهی