*130* فصل کوچ
لاله میروید به باغ سینهام
گرم میسوزد چراغ سینهام
فصل کوچ لالههای گلشن است
داغ میروید به باغ سینهام
کشتهی چشمان مست ساقیم
دور خون دارد ایاغ سینهام
از شراب کهنهی غم نو به نو
تازه میگردد دماغ سینهام
تکدرخت تشنهی دشت غمم
برق میسوزد ز داغ سینهام
در سرای حزن "راهی!" غیر غم
کس نمیگیرد سراغ سینهام
محمّد مستقیمی - راهی