*143* دلیل باز خورشید
آغاز شد بشکفتن از آغاز خورشید
گل خوشه خوشه سرزد از اعجاز خورشید
خورشید گرما روشنا پاشید بر خاک
شد زندگی آغاز با آغاز خورشید
ذرّات عالم پایکوبیدند از شور
تا از حجاز آمد نوای ساز خورشید
شبباوران در ابر پیچیدندش از کین
تا کس نبیند چهرهی طنّاز خورشید
در تنگهی بینایی کوران نگنجید
آن وسعت دریای چشمانداز خورشید
توفان خشمی ابرها را درنوردید
بار دگر بر ما عیان شد راز خورشید
خفّاشها یک بار دیگر فاش دیدند
راز سقوط خویش درپرواز خورشید
چون گردبادی خاک میبیزند بر سر
کاهند تا یک ذرّه از اعزاز خورشید
با ترکتاز سایهسانان کی نشیند
گردی به نعل توسن تکتاز خورشید
بنشین غبار عجز تا هر ذرّهی خاک
خوش میکشد بر دوش بار ناز خورشید
گو پشه در گنداب تاریکی بمیرد
آن جا که جولان میدهد شهباز خورشید
آیات شیطانیست در غوغای خفّاش
آیات رحمانیست در آواز خورشید
با یک درخشش خیرگان را کور کردهاست
اطنابها بایست در ایجاز خورشید
شبکور را در ژاژخایی گو بماند
خورشید خود باشد دلیل باز خورشید
محمّد مستقیمی - راهی