*231* چلچلهها
بشنو این مژده ز آواز پر چلچلهها
شد بهاران به سر آمد سفر چلچلهها
با نسیم سحر و نامهی گلبرگ بهار
صبحدم بود که آمد خبر چلچلهها
شبنم شوق به گلبرگ شقایق بارید
در خم کوچهی باران گذر چلچلهها
گل این باغ ز پاییزی دوران دور است
چشم بد دور! ز لطف نظر چلچلهها
لاله را داغ دل از کوچ هزار است هزار
سرو را خرّمی از چشمتر چلچلهها
باغبان کو؟ که در این صبح دلانگیز بهار
تاجی از گل بنشاند به سر چلچلهها
تا همیشه است پرستو به بهاران همراه
زه بر این آینهداری هنر چلچلهها!
محمّد مستقیمی - راهی