*326* شاهپرک
کی کسی جز باد ما را حلقه بر در میزند؟
گردباد از ماتم ما دست بر سر میزند
ابر نیسانی اگر در آسمان پیدا شود
جای باران خرمن ما را به آذر میزند
دست یاری گر به یاری پیش رو آید مرا
غافلم میسازد و از پشت خنجر میزند
من نمیدانم چرا هر نقش بازی میکنیم
طاس گردون مهرهی ما را به ششدر میزند
طفلک این دل! تازگیها از نسیم هر نگاه
شاهپرکسان میپرد از جا و پرپر میزند
ای کبوتر جان! نداری فرصت یک پرزدن
تا که صیّاد تو صید از برج کفتر میزند
محمّد مستقیمی – راهی