راهی (آثار راهی چوپانانی)
راهی (آثار راهی چوپانانی)

راهی (آثار راهی چوپانانی)

*334* اخم‌، نگاه‌، پیاله‌

*334* اخم‌، نگاه‌، پیاله‌

دل‌ قاب‌ نقش‌ خودی‌هاست‌، این‌ قاب‌ را پشت‌ و رو کن‌

تا خویش‌ خود را ببینی‌، آیینه‌ای‌ جست‌وجو کن‌

کاشانه‌اش‌ بی‌فروغ‌ است‌، افسانه‌هایش‌ دروغ‌ است‌

تا واکنی‌ مشت‌ دل‌ را، دل‌ را به‌ غم‌ روبرو کن‌

این‌ داو عشق‌ است‌ ای‌ دل‌! این‌ شهر لیلاج‌خیز است‌

بستن‌ به‌ خالی‌ نشاید، آورده‌ای‌ هر چه‌ رو کن‌

با دیگران‌ ریخت‌ بر خاک‌، ته‌جرعه‌ی‌ آبرویت‌

با ما بیا وز پیاله‌ در یوزه‌ی‌ آبرو کن‌

مه‌پاره‌! از خارخارت‌، دامان‌ دل‌ پاره‌پاره‌ است‌

با تار ابریشم‌ ناز، شولای‌ دل‌ را رفو کن‌

این‌ راه‌ و رسم‌ وفا نیست‌، با عاشقان‌ اخم‌ کردن‌

قبل‌ از رسیدن‌ به‌ میعاد، پیشانیت‌ را اتو کن‌

از شیشه‌های‌ نگاهت‌، لبریز کن‌ از شرابم‌

زان‌ پیش‌ کاین‌ تن‌ شود خاک‌، این‌ خاک‌ تن‌ را سبو کن‌

بر هر گلب‌ دل‌ نهادم‌، بی‌ریشه‌ و کاغذی‌ بود

"راهی‌!" از این‌ پس‌ خدارا! دشت‌ کویر آرزو کن

محمّد مستقیمی راهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد