*330* هفتهی خاکستری
از سنبهها یهسنبهها سیره دلم
مث غروب جمعه میگیره دلم
جوونترا از این و اون سیر نمیشن
آخ! نکنه یواش یواش پیره دلم
باز آسمون سینه خاکستری شد
از نودون چشام سرازیره دلم
من گله دارم از تموم خوشگلا
وقتی نمیدونم کجا گیره دلم
از صبحی که زلفا سپردی دست باد
با هر نسیمکی به زنجیره دلم
حرفاتو راحت میتونی به من بگی
راز مگوتو برگ انجیره دلم
تو شما آدما یکی پیدا میشه؟
از من سؤال کنه کجا میره دلم
محمّد مستقیمی – راهی