*414* صدف در مرداب
همچون اشک جذامیان
رودها به مردابها ریختند
و واژهی باران
بر قاموس کویر میخندید
که ماهیان آزاد
در تلاش دریاها
مرداب یافتند
ما
در خشونت رؤیاهامان
نسیمها توفان بودند
و در تعبیر رؤیاها
نحوستی پنهان
که بلندپروازان
به خاک غلتیدند
محمد مستقیمی - راهی