راهی (آثار راهی چوپانانی)
راهی (آثار راهی چوپانانی)

راهی (آثار راهی چوپانانی)

*472* ققنوس من

*472* ققنوس من

 

در کلبه ای که هر شب فانوس من بسوزد

باران نمی‌گذارد ققنوس من بسوزد

زآن لحظه‌ای که جانم با عشق آشنا شد

یک وازه می‌تواند قاموس من بسوزد

از آن زمان که غیرت در زیر پا لگد شد

باید دل شما بر ناموس من بسوزد

من دوزخی نهادم پا در حرم نهادم

شک نیست گر حریم از پابوس من بسوزد

افسوس! نه، نه تف بر روی شما خدایان

این تف نمی‌گذارد افسوس من بسوزد

گم‌گشتگان دریا این سوسوی فریب است

آن مه نمی‌گذارد فانوس من بسوزد

ای خفته بر چلیپا بگذار این کلیسا

در حسرت صدای ناقوس من بسوزد

باید به حکم تقدیر از رنج زشتی پا

هندونژاد زیبا، طاووس من بسوزد

محمد مستقیمی راهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد