راهی (آثار راهی چوپانانی)
راهی (آثار راهی چوپانانی)

راهی (آثار راهی چوپانانی)

در زیر سایه‌بان سوگ سایه


«مژده بده، مژده بده، یار پسندید تو را

سایه او گشتی و او برد به خورشید تو را»

تا بدرخشی خوش در عرصه‌ی میدان ادب

پیکره‌پرداز هنر خوب تراشید تو را

چنگ به شور آورد و عود در آتش زد تا

نغمه‌ی خوش ساز کنی برد به ناهید تو را

زهره که خود بود خدای هنر آمد به نوا

اوج و فرودی زیرافگند و پرستید تو را

« یار پسندید تو را مژده بده، مژده بده

سایه او گشتی و او برد به خورشید تو را»

خورشید از برج حسد سایه ربود از سر ما

برد کند یکسر همسایه‌ی «امید» تو را

م راهی