-
*513* چتر (8)
سهشنبه 13 مرداد 1394 13:17
*513* چتر (8) باران نبارید خشکسالی پوست و استخوانشان کرده بود در مرز گرسنگی دست امدادگر سازمان ملل چتری بالای سرشان گرفت تا از باران در امان باشند محمد مستقیمی – راهی
-
*512* چتر (7)
سهشنبه 13 مرداد 1394 13:13
*512* چتر (7) چتری که به تو هدیه دادم دو لذّت را از من ربود: دست دادنت با من ماندنت در زیر چتر من محمد مستقیمی – راهی
-
*511* چتر (6)
سهشنبه 13 مرداد 1394 13:11
*511* چتر (6) یادت باشد به شهر ما که میآیی ای مهربان چتر با خودت بیار! این جا همیشه هوا شدید است یا بارانی یا آفتابی محمد مستقیمی – راهی
-
*510* چتر (5)
سهشنبه 13 مرداد 1394 13:08
*510* چتر (5) آفتاب را دریغ میکند از من چترت از سرم بردار آمدهام حمام آفتاب بگیرم محمد مستقیمی – راهی
-
*509* چتر (4)
سهشنبه 13 مرداد 1394 13:07
*509* چتر (4) آسمان در عزای رود گریست چترها سیاه پوشیدند محمد مستقیمی – راهی
-
*508* چتر (3)
سهشنبه 13 مرداد 1394 13:06
*508* چتر (3) در بارش تگرگ نارون پیر کودک را به زیر چتر خود کشید از شدت تگرگ چتر سوراخ سوراخ شد محمد مستقیمی – راهی
-
*507* چتر (2)
سهشنبه 13 مرداد 1394 13:02
*507* چتر (2) در شمال آن قدر باران بارید که تمام چترها به فروش رفت در جنوب آن قدر باران نبارید که تمام چترها به فروش رفت محمد مستقیمی – راهی
-
*506* چتر (1)
دوشنبه 12 مرداد 1394 12:59
*506* چتر (1) بازار چتر همه جا داغ است آن جا از بس باران می بارد این جا از بس باران نمی بارد محمد مستقیمی – راهی
-
*505* باران
دوشنبه 12 مرداد 1394 12:59
*505* باران باران ! عزیزم ! تو که رفتی زندهرود هم به دنبال تو رفت تو بازگشتی امّا «او» بازنگشت نمی خواهمت برو با زندهرود برگرد ! محمد مستقیمی – راهی
-
*504* ابر
دوشنبه 12 مرداد 1394 12:56
*504* ابر ابر با چتر سیاهش بالای سرم چرت می زد تندر هم چترش را پاره کرد هم چرتش را محمد مستقیمی – راهی
-
*503* سوار
یکشنبه 11 مرداد 1394 12:52
*503* سوار اتوبوس بعدی اتوبوس بعدی اتوبوس بعدی هم بیاید سوار نمی شوم تا «او» نیاید محمد مستقیمی – راهی
-
*502* راستهبازار
یکشنبه 11 مرداد 1394 12:42
*502* راستهبازار این جا دلک ارزان جگرک خیلی گران است این شاخص نرخ است ولی در نوسان است در دکّهی ما دلبر زیبا به تماشا آهسته بیا راستهی شیشهگران است محمد مستقیمی – راهی
-
*501* عشق
یکشنبه 11 مرداد 1394 12:37
*501* عشق عشق یعنی آره! یک «او» در «من» است یک «من» و یک «او» به یک پیراهن است عشق یعنی یک سفر با یک قطار هر دو در یک کوپه با یک کوله بار عشق یعنی یک سفر روی دو ریل صرف یک بشقاب «رفتن» با دو میل کوپهی مخصوص، مخصوص دو تن کوپه خالی، تخت «او» در تخت «من» گاه خفتن، گه نشستن «من» و «او» گه به گه. پهلو به پهلو، رو به رو گه...
-
*500* حلوا
شنبه 10 مرداد 1394 12:36
*500* حلوا نی قسمت من لب تو حالا حالا دارد بغلم ناله ی یلدا یلدا بیجاره لب و بغل ندانند مگر شیرین نشود دهان به حلوا حلوا محمد مستقیمی – راهی
-
*499* اشغال
شنبه 10 مرداد 1394 12:33
*499* اشغال نه غوغا و نه قیل و قال کردی نشستی اون کنار و حال کردی مگه تو اسراییلی من فلسطین عزیزم ذهنمو اشغال کردی محمد مستقیمی – راهی
-
*498* چل سال
شنبه 10 مرداد 1394 12:29
*498* چل سال روزی که رفتی با سردی و ندیدی که چه کردی کاش میگفتی تا بدونم بعد چل سال برمیگردی محمد مستقیمی – راهی
-
*495 یا ام...
شنبه 10 مرداد 1394 10:03
*495 یا ... تبم از انتظار بالا رفت یا ... ... بکش پایین محمد مستقیمی – راهی
-
*497* بغل شیرین
جمعه 9 مرداد 1394 12:26
*497* بغل شیرین دلم میخواد همین حالا داد بزنم دلم میخواد تو کوچه فریاد بزنم دلم میخواد که شیرینو بغل کنم دلم میخواد تو گوش فرهاد بزنم ### همین حالا میخوام به تو سر بزنم تا رسیدم به خونهتون در بزنم دلم میخواد تو کوچه آواز بخونم دلم میخواد به سیم آخر بزنم ### دلم میخواد کمی با تو گپ بزنم از خوشی زیر آواز رپ...
-
*496* بوی تو
جمعه 9 مرداد 1394 12:25
*496* بوی تو عزیزم ! عشق من ! ایکاش ایکاش تموم لحظهها بوی تو را داش عزیزم ! آرزو دارم دوباره نگاه تو دیگه تنهام نذاره عزیزم بعد عمری بیوفایی نمیذارم دیگه پیشم نیایی عزیزم درد دل بسیار داری «همون وهدر هِم اُسمه سِر وِرآری» عزیز من دل پر درد داری میخواهی سر روی شونهم بذاری بذار! هر چی دلت میخواد سبک شو هرس کن...
-
*494* چه خوبه!
جمعه 9 مرداد 1394 09:57
*494* چه خوبه! چه خوبه وقتی میفهمی که یه دل واست تپیده یکی چش به رات نشسته؛ چشی که خوابتو دیده چه خوبه وقتی میفهمی که یکی تو خاطراتش چن ورق واست نوشته؛ چن تا نقاشی کشیده چه خوبه وقتی میفهمی که تو شبهای جدایی یه نفر مثل خودت بوده که تا صب نخوابیده چه خوبه وقتی میفهمی که هنوز کفترِ عشقت از لب چینهیِ اون باغ قدیمی...
-
*493* نمیخوام
جمعه 9 مرداد 1394 09:48
*493* نمیخوام نمیخوام با تو تو دریاها باشم نمیخوام با تو تو صحراها باشم نمیخوام با تو تو شب نجوا کنم نمیخوام عقدهی دل رو واکنم من ففط چشماتو میخوام جاپای اشکاتو میخوام نمیخوام با تو تو رؤیاها برم نمیخوام تنها با تو تنها برم نمیخوام سر روی شونهت بذارم نمیخوام با گریههام غم بیارم من ففط چشماتو میخوام جاپای...
-
*492* یادته
جمعه 9 مرداد 1394 09:46
*492* یادته اون تابسّونای داغو یادته عزیزم اون کوچه باغو یادته کنج باغ و طبل گنجشک پرونی گپ زدن با زبون بیزبونی یادته بهوونهی مشق و کتاب غروب و پرسه کنار جوی آب تو کامیون بین راهو یادته لاس زدنها با نگاهو یادته کودکی و غال زنبور یادته راسی اون هدیهی ایمور یادته عشقمو با یک نگاه جواب دادی یادته که دسته گل به آب...
-
*491* دنبالهدار
جمعه 9 مرداد 1394 09:44
*491* دنبالهدار عزیزم خانه را خالی گذاشتی مرا در مرز اشغالی گذاشتی پس از چل سال برگشتی دوباره مرا در عشق جنجالی گذاشتی کنارم باز هم ساکت نشستی نگامو رو گل قالی گذاشتی مرا تا کهکشان پرواز دادی و در آن اوج خوشحالی گذاشتی پس از یک خشکسال نیم قرنه مرا بردی در آبسالی گذاشتی کویری، بوتهای لب تشنه بودم مرا در مزرع شالی...
-
*490* کوتاهی آسمون
جمعه 9 مرداد 1394 09:41
*490* کوتاهی آسمون یه یاری دارم که مهربونه خیلی میخوامش اینو میدونه گاهی تو باغه گاهی تو باغچه گاهی لب بوم کفترپرونه شبها با یادش بیدار میمونم شبها با یادم بیدار میمونه خیلی میخوامش گفتن نداره از تو نگاهم اینو میخونه غیر از نگاهش چیزی نمیخوام چشمای قشنگش یه آسمونه انگار وصلش در طالعم نیس یه عمره میخوام با من...
-
*489* تعبیر خواب
جمعه 9 مرداد 1394 09:37
*489* تعبیر خواب شب که میشه یاد تو میاد و مهمونم میشه میاد و همنفس این دل دیوونم میشه شب که میشه یاد تو میاد تو باغچه میشینه مث یک گنجیشک شیطون لب طاقچه میشینه آب و دون واسهش میذارم میپره سر درخت چشامو وقتی میبندم پیش میاد تا لب تخت تا میام اونو بگیرم از تو دستام میپره با پریدنش تا صب خوابو از چشمام میبره...
-
*488* خوابگاه مورچگان
جمعه 9 مرداد 1394 09:36
*488* خوابگاه مورچگان در شش دهه عمر آردها بیختهام اینک الکم به دار آویختهام کودک شده ام دوباره با شیطنت آب در خوابگه مورچگان ریختهام محمد مستقیمی – راهی
-
*487* پیوند
پنجشنبه 8 مرداد 1394 09:33
*487* پیوند زنجیرها گسست دیوارها قطور شد دیوارها شکست زنجیرها قطور شد این چه پیوندیست بین دیوارها و زنجیرها !؟ محمد مستقیمی – راهی
-
*486* فانوس
چهارشنبه 7 مرداد 1394 09:32
*486* فانوس سوسوی فانوس در جنگل سیاه به سوی کلبهاش کشاند با ورودش کلبه در خاموشی فرورفت تاریکی چشم به راه خورشید نشست محمد مستقیمی – راهی
-
*485* پیراهن
سهشنبه 6 مرداد 1394 09:31
*485* پیراهن میان من و تو یک پیراهن فاصله است من که برهنهام تو فاصله را بردار محمد مستقیمی – راهی
-
*484* سفری دیگر
سهشنبه 6 مرداد 1394 09:19
*484* سفری دیگر آنک بازمیگردیم از سفر سبزه و گل در سایهی آن درخت کهن همگام با موسیقی رود در زمزمهی آبشار اینک مینشینیم در انتظار یک سفر دیگر محمد مستقیمی – راهی